این دیدار بهانهای برای مرور خاطراتی بود که برگ زرین فعالیتهای پرستاران در دوران دفاع مقدس را ورق میزد.طراوت ایثار و گذشتی که همچنان پرشور در کلمات دکتر اکرم ثناگو، دکتر لیلا جویباری و آقای اراز محمد پقه موج میزد.خانم دکتر جویباری از لحظاتی ناب تعریف کرد که قرعه فعالیت در طرح او برای اصفهان افتاده بود اما با پیگیری و خواهش روزهای پرستاری را در اندیمشک و زیر بمباران آتش دشمن صرف کرد.
در پاسخ سوالی که آیا خانواده مخالفتی نداشتند، فرمود: «خبر نداشتند دقیقا در چه موقعیتی طرح را میگذرانم، یک بار که به خانواده زنگ زدم، مادرم ا با تعجب پرسید سرو صدای وحشتناک دوروبرت چیه؟ منم با خونسردی جواب دادم چیزی نیست اینجا همه چیز خوبه، حتما سرو صدای ساختمانسازیه ، تا دلنگران من نباشند.»خانم دکتر ثناگو تازه دانشجوی پرستاری بود که با تمام تلاش قصد کمک به مناطق جنگی را داشت.
شرایط بحرانی بود و ورود خانمها ممنوع شده بود، برای اینکه موقع لیستنویسی معلوم نشود خانم است فقط نام خانوادگی را نوشت و با همین ترفند سوار هلیکوپتر امداد کادر درمانی شد که در قلب آبادان محصور دشمن نشست. دوران حصر آبادان کنار مجروحانی که اغلب مردم بودند تا نیروی نظامی زیست کرد. ایشان فرمود: « وقتی پایم به بیمارستان زیر بمباران دشمن رسید انگار موفقیت بزرگی نصیبم شده بود آرزو داشتم آنجا خدمت کنم حتی لحظه ای به شهادت یا مجروحیت فکر نمیکردم چون تمام وجودم فقط کمک و پرستاری بود که همه توانم را برای مردم خرج کنم»همچنین آقای پقه که ماهها در مناطق جنگی حضور داشت با دقت و ریزبینی نام پزشکان و پرستاران همراهشان را با خاطرات زیبا بیان میکرد.
لحظات درمانی که به خاطر اوج جراحت احساس می کردند فقط می توانند مرهم دل رزمندگان باشند نه حتی مداوا کننده و درمانگرشان.قصههای دلیری مردمان ایران در صنفهای گوناگون تمامی ندارد و شنیدنش افتخار را به قلبها نشانه میگیرد.. افتخاری سرشار از ابهت، ایثار، گذشت و عشق به ایران اسلامی.حضور همگام حوزه هنری انقلاب اسلامی و اداره کل حفظ و نشر آثار دفع مقدس گلستان در ثبت قصههای دلیری پرستاران امتداد هنرمندانه و متعهدانه ثبت و ضبط خاطرات را به همراه دارد که مشوقش ایثارگرانی هستند که مردم را در خاطراتشان سهیم مینمایند.