روایت تکیه هنرمندان گلستان

روایت تکیه هنرمندان گلستان
یادداشت/ روایت نویس ادبیات پایداری حوزه هنری گلستان
دوشنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰
کد خبر :  ۱۶۲۲۶۸

حیرانی درد سرگردانی این روز گار است... گاه هستی و حیرانی در میان کوچه پس کوچه های دنیا و گاهی میان محرم و عشق حسین.... اشک پشت اشک می ریزد و دردش حیرانی در میان اوای قلب هاست... حیاتی در پی حیاتی دیگر را طی می کنی که غرق تاریخی چندین ساله است و میزبان تاریخی به پهنای ازل تا ابد شده...

پرده های سفید گلدوزی اش چشم ها را انقدر خیره نمی کند که کتیبه های یکدست مشکی با طنین حسین آمیخته با قهوه ای بافت نرده هایش شده..

صدای بچه های کنار حیاط گاه از صدای مداح بلندتر می رود...

ساز و دهل محرمی و سرود عاشورایی فرزندان ایران به استقبال نوحه محرمی شتافتند..اسمان مشکی پوش حسین شده و فریاد یا حسین به اسمان بلند می شود...دست‌های هنرمندانه محرمی ها االهم عجل لولیک الفرج را می طلبد.

مجری باز سرشار از کلمات کت پوشیده اش دعای خیر را ارزو کرده و دعوت به ادامه حضور در تکیه می کند که گویی این دعوت جایزه ای زیباست.


روایت نویس ادبیات پایداری حوزه هنری گلستان

۳۱ تیر ماه

ارسال نظر