دل خود را شبی گم کرد آن مرد
به روی غم تبسم کرد آن مرد
قسم بر لاله های دشت،یک عمر
خودش را وقف مردم کرد آن مرد
بهمن نشاطی-گنبد کاووس
*
دستی به شانه شهر کشید
ابرهای تیره باریدند
روشنایی در مسیر بودن جاری شد
و جاری ماند تا شدن
صدای از تلالو هستی
و هی عاشقانه بخشید
تمام تپش خرداد را
به قلب های سرد و ساکت
و تابید
تا ...
خاطره دستی بر شهر سایه افکند
وجیهه ابراهیمی نژاد-گنبد کاووس
*
باران غم
تا در رگ خود،خون وبه تن جان داریم
بر راه تو ، ای امام،ایمان داریم
باران غم نیمه خرداد چه بود؟
زان روز ،همیشه چشم گریان داریم
آن روز،برای تو فرج، در پی داشت
ما از گذرش سینه نالان داریم
هرسال که از فراق تو می گذرد
با خاطره ها، رو به جماران داریم
گفتی که نترسید خدا باحق است
درمکتب خود عترت وقرآن داریم
ای پیر، به عزت شهیدان سوگند
درراه تو پای،تابه پایان،داریم
آسوده بخواب،مردمت بیدارند،
با نایبِتان،کار به سامان داریم
سید ابراهیم سجادی زاده-گنبد کاووس